بسمه تعالی
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا
و خدا زمین را برای شما چون بساط پرنعمت بگسترانید تا راه های مختلف و وسیع را بپیمایید.
(سوره نوح آیات 19 و 20)
گزارش برنامه پیاده روی و کوهنوردی سال 1403
قله بلقیس
چهارشنبه 1403/04/06 تا پنج شنبه 1403/04/07
نوشته شده توسط "داود سالم"
برنامه اولیه:
برنامه ریزی اولیه برای همین ایام، مسیر وارنگه رود، قله کمان کوه، قله آزادکوه و بازگشت به روستای وارنگه رود بود و 10 نفر از دوستان آمادگی خود را برای حضور در برنامه، اعلام کرده بودند. ولی زمانبندی برنامه مصادف شد با اوضاع ناآرام جوی (بارندگی و صاعقه) در ارتفاعات البرز مرکزی، لذا روز قبل اجرای برنامه با مشورت دوستان، تصمیم گرفتیم برگزاری برنامه در البرز مرکزی را متوقف کنیم.
انتخاب مسیر جایگزین:
در غروب روز سه شنبه (روز قبل برنامه) دوستان پیشنهادات مختلفی برای برنامه جایگزین (در همین ایام) ارائه دادند که در نهایت تصمیم گرفتیم، کوه بلقیس زنجان را هدف گذاری کنیم.
کوه بلقیس در استان آذربایجان غربی، شهرستان تکاب، بخش تخت سلیمان با دو قله بلند با ارتفاع حدود 3315 متر در ادامهٔ سلسله کوههای شرق دریاچه ارومیه، بلندترین و زیباترین قله استان زنجان به حساب میآید. همچنین مکان تقریبی این کوه در مرز مشترک دو استان زنجان و آذربایجان غربی قرار دارد و مرز مشترک دو شهرستان ماهنشان و تکاب و همچنین مرز مشترک دو بخش انگوران و تخت سلیمان بوده و در فاصله ۱۱۳ کیلومتری غرب زنجان، 18 کیلومتری شهر دندی در بخش انگوران و در 8 کیلومتری شمال شرقی تخت سلیمان واقع شده است.
همراهان:
شرکت کنندکان به ترتیب سن عبارتند از:
- داود سالم (متولد 1360)
- مهدی چراغی (متولد 1364)
- میثم صادقی (متولد 1365)
- ابوالفضل خوشنویسان (متولد 1369)
گزارش برنامه:
قرار بود مهدی در سحرگاه روز چهارشنبه، ابوالفضل و میثم را سوار کند و ساعت 3:00 صبح بیایند منزل ما تا پس از اقامه نماز در مسجد محل (مسجد امام عصر عج) برنامه را شروع کنیم. ساعت 3:30 صبح پس از اقامه نماز، از مقابل درب مسجد به سمت کمربندی آزادگان، راهی شدیم. ساعت 5:30 قزوین، 6:30 زنجان و کمی جلوتر وارد خروجی بیجار شدیم و دقایقی بعد وارد خروجی دندی شدیم.
ساعت 7:30 در پمپ بنزینی توقف کردیم و پس از بنزین زدن و استفاده از سرویس بهداشتی آنجا، ادامه مسیر دادیم. ساعت 8:00 تابلوی کنار جاده فاصله تا مقاصد را نشان می داد. (دندی 25 – تخت سلیمان 75 – تکاپ 98 کیلومتر مانده)
ساعت 8:00 صبح در اطراف شهر دندی به مدت 1 ساعت برای صرف صبحانه توقف کردیم.
در ادامه مسیر، معادن و کارخانجات مختلف مربوطه در اطراف جاده قابل رویت بود خصوصا معدن سرب و روی انگوران (یکی از بزرگترین تولیدکننده سرب و روی ایران و یکی از بزرگترین معادن سرب و روی خاورمیانه و اولین معدن گردشگری ایران). معدن سرب و روی انگوران واقع در شهرستان ماهنشان و در ۱۳۵ کیلومتری غرب شهر زنجان واقع شدهاست. تلکابین های حمل بار نیز در اطراف جاده بین معادن و کارخانجات وجود داشت که بسیار جالب بود.
ساعت 9:45 در نزدیکی مرز استان های زنجان و آذربایجان غربی، کیفیت جاده آسفالت بسیار نامناسب بود. کمی جلوتر به روستای قراولخانه رسیدیم. این روستا در کنار جاده است و لازم نیست وارد روستا شویم. پس از طی حدود 500 کیلومتر از تهران (6 ساعت)، ماشین را در کنار جاده پارک کردیم. آرامگاهی (خاندان مشعشعی) کنار جاده بود که درست از مجاور دیوار آن، راه پاکوب صعود به قله بلقیس شروع می شود. سروصدای زیاد کلاغ ها که بر روی درخت های چنار لانه کرده اند و برخی در حال پرواز، توجه مان را به خودشان جلب کرد.
طی مدت 10 دقیقه کوله های مان را سبک کردیم (آب، ناهار، تنقلات، کتری و چای) و بقیه وسایل را داخل ماشین گذاشتیم و آماده حرکت شدیم. آنتن دهی تلفن همراه نیز مساعد بود. سرویس بهداشتی نیز در کنار آرامگاه ساخته شده است و قابل بهره برداری برای عموم می باشد. شلنگ آب کنار آرامگاه نیز آب خنک و گوارایی دارد. ساعت 10:00 صبح از کنار آرامگاه (ارتفاع 2300 متر) صعود را آغاز کردیم.
مسیر، پاکوب واضحی دارد و در کنار درختان و رودخانه رو به سمت شمال، صعود را آغاز کردیم. برخی قسمت های مسیر بسیار گل آلود بود. نیم ساعت بعد، دره ای در سمت چپ مان قرار دارد که مسیر ما نیست و همان جهت رودخانه را ادامه دادیم. در اطراف مسیر، بوته های بسیار زیاد ریواس وجود دارد ولی زمان چیدن آنها گذشته است و ریشه دار شده اند.
ساعت 11:15 در ارتفاع 2500 متری می باشیم. از دره سمت راست نیز آب رودخانه ای به رود اصلی ملحق می گردد. از بین دو دره پیش رو، صعود را ادامه می دهیم. در کنار مسیر، مرتبا سنگ چین هایی وجود دارد که مسیر قله را نشانه گذاری کرده اند. ابوالفضل هم مرتبا مسیر طی شده گروه های قبلی را در نرم افزار تلفن همراه اش رصد می کند.
ساعت 11:30 در ارتفاع 2540 متری به سه راهی آب رودخانه می رسیم که قله نیز در دوردست ها نمایان می شود. کمی مایل به غرب، روی کوه روبرو رفتیم. در ساعت 12:00 ظهر تخته سنگ بزرگی را دور زدیم و به صعود ادامه دادیم. در این نقطه نیز آنتن تلفن همراه برقرار بود. عقابی نیز در آسمان رویت شد.
در ساعت 12:30 و ارتفاع 2750 متری، محل صافی روی تخته سنگ ها نمایان شد که گویا برخی گروه ها در این جا کمپ می زنند. (البته بدون آب) کمی جلوتر گروهی که قله را صعود کرده بودند در حال بازگشت بودند.
ساعت 13:20 به چشمه های ناشی از آب شدن برف ها (برفاب) رسیدیم. منطقه ای در زیر قله، چای کوهی روییده بود که در حین صعود، مشغول جمع آوری آن ها نیز شدیم. ساعت 14:15 به قله بلقیس در ارتفاع 3315 متری رسیدیم. اطراف قله، آثاری از دیوارچینی قدیمی نمایان بود.
تصمیم گرفتیم به جای ناهار، تنقلات بخوریم و پس از بازگشت به مبدا، ناهار و شام را یکجا و در کنار آرامگاه صرف کنیم. در قله، نم نم باران نیز فضا را دل انگیز کرد. در سمت غرب، دریاچه محصور تخت سلیمان نیز خودنمایی می کرد.
ساعت 15:00 راهی بازگشت شدیم و فرود را آغاز کردیم. در راه بازگشت، مسیر پاکوب که به سمت غرب می رفت را ادامه دادیم. (با مسیر صعود متفاوت بود) از بالای برفاب ها عبور کردیم و سپس مسیر پاکوب به سمت جنوب منتهی می شد. در انتهای مسیر نیز مسیر پاکوب کنار درختان غالبا در سمت غرب رودخانه و کمی روی ارتفاعات بود که هنگام رفتن غالبا از کنار روخانه رفته بودیم.
بالاخره ساعت 17:15 پس از طی حدود 15 کیلومتر به آرامگاه رسیدیم و نماز ظهر و عصرمان را نیز خواندیم و بساط چای کوهی و پونه جمع آوری کرده را مهیا ساختیم. برخی خودروها توقفی در کنار آرامگاه می کردند برای فاتحه، برخی برای استفاده از سرویس بهداشتی و برخی برای بهره مندی از آب گوارا. یکی از این رهگذران توصیه کرد که حرمت قبور را بیشتر حفظ کنیم چراکه افراد مدفون در این محل، اجاق دار بوده اند.
پس از صرف دمنوش، مهدی شروع به پخت برنج (شوید پلو) کرد تا با تن ماهی صرف کنیم.
کلاغ ها همچنان در حال سروصدا بودند و سرو صدای شان تا تاریکی هوا ادامه داشت. با تاریکی هوا، ظلمات در منطقه حاکم شد و فقط نور خودروهای عبوری که به ندرت از جاده تردد می کردند، فضا را کمی روشن می کرد. نماز مغرب و عشاء را خواندیم و سبزی پلو با تن ماهی را به عنوان ناهار و شام، یکجا صرف کردیم. شیره انگوری را که میثم آورده بود را با لیمو و آب آمیختیم و به عنوان شربت با غذا خوردیم و بسیار چسبید.
پس از شام نیز مجددا آب را با پریموس میثم جوشاندیم و چای نیز صرف شد. درب آرامگاه را بستیم و ما نیز ساعت 21:30 در کنار آرمیدگان آرامگاه، آرمیدیم.
ساعت 23:30 فردی درب آرامگاه را می کوبید و توجهی نکردیم تا مبادا خللی در خواب مان ایجاد گردد! ساعت 00:30 زمزمه افرادی در اطراف آرامگاه به گوش می رسید که کم کم به سرو صدای زیاد تبدیل شد. ابتدا فکر کردیم به دلیل بازنکردن درب در محاصره روستاییان قرار گرفته ایم و لو رفته ایم!
از سر و صدا مشخص شد که گروه کوهنوردی پرتعدادی در اطراف آرامگاه در حال کمپ زدن و صرف شام هستند. برنامه شان ساعت 4:00 بیدار باش و ساعت 5:00 بامداد صعود به قله بود.
ساعت 5:00 صبح برای نماز صبح بیدار شدیم. درب را که باز کردم دیدم روبروی درب را چادر زده اند و به زحمت رد شدم و رفتم سرویس بهداشتی و وضو گرفتم و برگشتم. بقیه دوستان نیز بیدار شدند و نماز خواندیم و تصمیم گرفتیم مجدد بخوابیم تا اطراف آرامگاه خلوت شود.
ساعت 6:00 صبح در خلوتی آرامگاه، بیدار شدیم و صبحانه، خامه و عسل، پنیر گردویی و کره بادام زمینی به همراه چای صرف شد. شروع به نظافت آرامگاه کردیم و فرش ها و موکت ها را تکاندیم و زباله های اطراف آرامگاه را جمع کردیم.
ساعت 7:15 بساط مان را جمع کردیم و به سمت زندان سلیمان به راه افتادیم. در مسیر، منطقه باستانی تخت سلیمان را در سمت راست مان دیدیم ولی چون قرار بود از همین مسیر برگردیم، بازدیدش را به تاخیر انداختیم. در خودرو نیز آیات مربوط به قوم سبأ سوره نمل را گوش دادیم.
ساعت 7:30 به زندان سلیمان (زندان دیو) که بالای کوهی به ارتفاع حدود 100 متر بود رسیدیم. ابوالفضل و میثم رفتند و یک ساعته برگشتند. زندان سلیمان کوهی مخروطی و میان تهی است که قطر دهانه گودال آن 65 متر و به عمق 85 متر می باشد.
در مسیر بازگشت، رفتیم تخته سلیمان در 45 کیلیومتری شمال شرقی شهرستان تکاپ. 10.000 تومان ورودی پارکینگ دادیم و منتظر ماندیم تا ساعت 9:00 شود و بلیت فروشی آغاز گردد. نزدیک درب خروج، رودخانه ای از مجموعه به بیرون در حال گذر بود که کمی وقت گذراندیم. گروهی نیز به همراه تور آمده بودند و ناخوداگاه، راهنمایی رهبر آنها را نیز گوش می دادیم.
پس از خرید بلیت (نفری 40.000 تومان) وارد محوطه شدیم و دریاچه تخت سلیمان (بیضی شکل) خودنمایی می کرد. قطرهای دریاچه بیضوی شکل، 120 و 80 متر به عمق 110 متر می باشد و خروجی آب آن (دبی) 45 لیتر در ثانیه می باشد. پس از دریاچه بازدیدی نیز از موزه، دهلیزهای محافظ، حمام قدیمی و آتشکده آنجا داشتیم.
ساعت 10:30 برگشتیم به پارکینگ و تصمیم گرفتیم تا ناهار را در اطراف همان آرامگاه ولی در دل طبیعت روبروی آن بگذرانیم. در محیط اطراف مان پونه جمع کردیم و دمنوش بار گذاشتیم و قبل ناهار نوشیدیم.
ناهار برنج با کنسرو آلو خورشت اسفناج (هانی) داشتیم که مهدی زحمت پخت برنج را کشید. پس از اقامه نماز و صرف ناهار، دمنوش زغالی خوردیم و ساعت 13:45 بساط مان را جمع کردیم وروانه به سمت تهران شدیم. ساعت 18:30 کرج رسیدیم و ساعت 19:30 نازی آباد. مهدی زحمت رساندن بقیه دوستان را کشید.
هزینه ها:
هزینه های این برنامه کلا برای 4 نفر 2.840.000 تومان شد که 1.120.000 تومان بابت ایاب و ذهاب و 1.720.000 تومان هله هوله و سایر هزینه ها. (سرانه هر نفر 710.000 تومان)
Comments powered by CComment