مرداد ماه 1386: كوهپيمايي در البرز مرکزي (بلده تا سي سنگان)
نوشته شده توسط ”سعيد سالم“
در جلسهاي که خرداد ماه تشکيل شد، پس از هماهنگي با اعضا، زمان اجراي برنامه روز چهارشنبه 3/5/86 در نظر گرفته شد و قرار شد تا در صورت امکان و براي ايجاد تنوع، مسيري متفاوت با برنامههاي قبلي در نظر گرفته شود.
به همين منظور با پيگيري از افرادي که سابقه شرکت در برنامههاي کوهپيمايي و پيادهروي را داشتند با نظر يکي از دوستان به نام مهندس مهدي بهرامي (مکانيک 81 و عضو گروه کوهنوردي دانشکده مهندسي مکانيک دانشگاه صنعتي اميرکبير)، تصميم بر آن شد که مسير زيباي بلده به جنگل سيسنگان براي کوهپيمايي در نظر گرفته شود.
طي اين مسير حدود سه روز به طول ميانجامد و حدود نيمي از آن در داخل جنگلهاي بکر استان مازندران ميباشد. در طي اين برنامه گروه کار خود را از شهر بلده (مرکز بخش نور استان مازندران) آغاز مي كرد و پس از دو شب و سه روز پيادهروي به ساحل دريا در حوالي پارک جنگلي سيسنگان ميرسيد.
حدود دو هفته قبل از زمان مقرر، تلاشهايي براي تهيه لوازم ضروري به خصوص کيسه خواب براي عزيزاني که تجهيز نبودند از طرق مختلف انجام شد که در نهايت هيچيک از آنها به نتيجه نرسيده و دو نفر از اعضاي گروه، بجاي کيسه خواب از پتو استفاده نمودند.
برادراني که در اين برنامه شرکت نمودند، عبارتند از:
1- رضا منادي ...................................... سرپرست گروه
2- مهدي امن زاده ..................................... عکاس و تدارکات
3- حسين طاهريها ..................................... آشپز
4- مهدي رجعتي ..................................... فيلمبردار و تهيه CD برنامه
5- داود سالم ..................................... برنامهريز و راهنما
6- فرهمند شامبياتي ..................................... عکاس
7- سعيد نشاطي ................................... تدارکات
8- سعيد سالم .................................... تهيه گزارش
9- حسن رکوئي ...................................... آشپز
همچنين لازم به ذکر است با صحبتی که من و داود در حرم عبدالعظیم حسنی با بهرامی داشتیم قرار بود خود بهرامي که به تازگي اين مسير را رفته بود، راهنماي گروه باشد که ايشان به دليل مشکلات نتوانستند اين امر را انجام دهند ولي با تشريح کامل مسير و نقاط شاخص براي افراد گروه در مسجد امام عصر (عج)، مشکل چنداني در طول مسير از اين بابت ايجاد نشد.
همچنين پس از اطلاع از اوضاع آب و هوا در منطقه موردنظر زمان حرکت روز چهارشنبه بعدازظهر درنظر گرفته شد.
چهارشنبه 3/5/86
پس از توزيع جيرهها و آماده کردن کولهها، ساعت 7 بعد از ظهر از جلوي درب مسجد با يک دستگاه خودروي ون (به رانندگي بهمن و برادرش) عازم شهر بلده شديم تا از آنجا کوهپيمايي را آغاز نماييم. يکي از مسيرهاي دسترسي به شهر بلده جاده فرعي موجود در جاده هراز مي باشد که اين مسير فرعي از تهران حدود 80 کيلومتر فاصله دارد. حسين طاهريها هم دور و بر جاده آبعلي بدجوري هوس دوغ کرده بود و کلي شيرين کاري انجام مي داد.
حوالي ساعت 9:30 شب، توقف مختصري در امامزاده هاشم براي اقامه نماز داشتيم. باد بسيار شديدي مي وزيد. سرماي هوا در اين منطقه، در اين فصل سال عجيب بود و بچههايي که به جاي کيسهخواب، پتو داشتند از همينجا حساب کار خود را کردند. سپس سوار ماشين شده و پس از يکبار توقف در پمپ بنزين و صرف چاي، ساعت 11 شب به مسير فرعي منتهي به بلده رسيديم. شهر بلده تا ابتداي فرعي حدود 50 کيلومتر فاصله دارد. در طول مسير هم برادر بهمن از خاطرات جبهه اش تعريف مي کرد و مربي تخريب که آدم بدعنقي بود. فهميديم که همان رضا منادي خودمان را مي گويد.
سرانجام در ساعت 12:30 نيمهشب به بلده رسيديم، در حالي که هنوز شام صرف نکرده بوديم. از آنجا که امکان تهيه مکاني براي استراحت در آن ساعت وجود نداشت، در فضاي مناسبي در کنار يکي از مساجد اتراق کرده و خوابيديم تا فردا صبح از همين نقطه پياده روي را آغاز نماييم. براي شام جوجه آورده بوديم و بچه ها حال نداشتند درست کنند و شام کيک و سانديس خورديم.
پنجشنبه 4/5/86
پس از بيدار شدن افراد گروه و اقامه نماز صبح و جمعآوري تجهيزات، پيادهروي آغاز شد. ابتدا با عبور از يکي از کوچههاي شهر، به درهاي به نام دره صفرکلا رسيديم که مسير رسيدن به روستاي نيتل (هدف روز اول) ميباشد. حدود 2 ساعت از راه، داخل همين دره و در کنار زمينهاي کشاورزي و درختان خودرو سپري شد.
پس از پيادهروي 2 ساعته، ساعت 8 صبح، براي صرف صبحانه توقف کرديم زيرا از اين قسمت تا چشمه آب بعدي حدود 2 ساعت راه وجود داشت و تا رسيدن به چشمه بعدي مسير خشک بود.
پس از صرف صبحانه و استراحت مختصر، ساعت 9:15 صبح حرکت کرديم. از اين قسمت، مسير خشک و پوشش گياهي شامل خار و بوتههاي کوچک بود.
پس از طي مسيري يکساعته به دوراهي رسيديم که با توجه به آشنايي قبلي با مسير، راه سمت چپ را در پيش گرفته و به حرکت ادامه داديم. در ابتداي همين مسير و در داخل تنگه، چشمه آب خنک و گوارايي وجود داشت که از آن سيراب شده و بطريهاي خود را نيز پر کرديم.
از اين منطقه به بعد مسير سربالايي و نفسگير شده و از سرعت گروه کاسته شد. همچنين در طي مسير گلههاي عشاير از دور مشخص بودند.
پس از طي مسافتي طولاني و ارتفاع گرفتن زياد، ساعت11:30 به يکي از عشاير برخورد کرديم و پس از صحبت با او تصميم بر آن شد که براي کاهش مسير، ميانبر زده و ارتفاع مقابلمان را بطور مستقيم بالا برويم. بين اعضاي گروه مشاجره مختصري پيش آمد و داود شدیدا مخالف بود. طي اين قسمت از مسير حدود 1:30 بطول انجاميد که بسيار سخت و طاقتفرسا بود ولي با صبر و استقامت، اين قسمت طي شد و به خط الراس کوه رسيديم. با قرار گرفتن در اين ناحيه بر تمام منطقه مشرف بوده و منظره بسيار زيبايي از روستاهاي اطراف قابل مشاهده بود.
هدف اوليه ما رسيدن به روستاي نيتل بود ولي از آنجا که در صورت تغيير مقصد در اين قسمت، تغييري در کل برنامه ايجاد نميشد، تصميم بر آن شد که به روستاي ورازان که به آن نزديکتر بوديم، برويم.
پس از استراحت و رفع خستگي به راه افتاديم و شروع به کاهش ارتفاع کرديم. پس از حدود يک ساعت به دو نفر از اهالي برخورد کرده و مسير مناسب رسيدن به روستا و محل چشمه آب را از آنها جويا شديم. به دليل آنکه بطريهاي آب، خالي و افراد گروه تشنه بودند با راهنمايي آنها سريع به راه افتاديم ولي چشمه موردنظر را نيافتيم. حسين طاهريها وسط راه افتاده بود. ناي حركت نداشت و داشت بيهوش مي شد.
در نهايت ساعت 3:45 دقيقه در حالي که افراد گروه بسيار تشنه و خسته بودند به ابتداي روستاي ورازان رسيده و از اولين خانه روستا مقداري آب آشاميدني گرفتيم. سپس در همانجا اسکان يافته و پس از اقامه نماز، بساط جوجهکباب را که قرار بود شام شب قبل باشد را برپا کرديم. در اين وقت ناگهان هوا تغيير کرده و رگبار باران شروع به بارش کرد که مجبور به رفتن داخل چادر شديم. باران پس از حدود يک ساعت قطع شده و هوا آفتابي شد.
ساعت 6 بعدازظهر وسايل را جمع کرده و با کرايه کردن يک دستگاه نيسان جاده آسفالته را طي کرده و پس از عبور از شهر کجور در ابتداي مسير فرعي آسفالته درنظر گرفته شده (فیروزکلا)، در کنار رودخانه و چشمه آبي اسکان يافتيم و بدين ترتيب اولين روز برنامه و در عين حال سختترين قسمت آن، پايان يافت.
از اين قسمت به بعد تمام مسير در کنار رودخانه که البته آب آن گلآلود بود، قرار داشت. از گل و لايهاي اطراف رودخانه مشخص بود که در چند روز گذشته بارندگي زیادی در منطقه اتفاق افتاده است.
جمعه 5/5/86
پس از بيدار شدن و اقامه نماز صبح، ساعت 6 صبح به راه افتاديم. پس از طي حدود نيم ساعت به جاده خاکي رسيديم که تردد نسبتا زيادي نيز در آن وجود داشت. در طول جاده خاکي، چند معدن متروک زغالسنگ وجود داشت. در عبور از رودخانه اي حسين طاهريها در گل فرو نشست و با ديدن نيساني که به سمت علمده مي رفت، او هم از فرصت استفاده کرد و سوار شد و رفت و از گروه و كلا كوهنوردي خداحافظي كرد.
پس از طي مسافتي تصميم گرفتيم که از رودخانه عبور کرده و در سمت مقابل رودخانه راه را ادامه دهيم. از اين قسمت به بعد درختان به تدريج انبوهتر شده و ادامه مسير به سختي ميسر بود. پس از مدتي پيشروي کند، در محل مناسبي در کنار رودخانه صبحانه را صرف کرديم. فرهمند دوربين عكاسي آورده بود ولي حافظه اش پر بود و نتوانست خيلي عكس بندازد.
پس از صرف صبحانه، ساعت 8:30 صبح به راه افتاديم. از آنجا که مسير در اين سمت رودخانه صعبالعبور بود، به سمت چپ رودخانه رفته و آنجا به جاده خاکي در امتداد رودخانه و داخل جنگل برخورديم. با ادامه مسير در اين جاده سرعت گروه افزايش قابل توجهي يافت. ساعت 9:30 به چشمه آب گوارا و پرآبي رسيديم که در کنار جاده قرار داشت. پس از استراحت کوتاه و پرکردن بطريهاي آب به راه افتاديم. حوالي ساعت 11، جاده به معدن متروک و سولهاي در کنار آن ختم شد و پايان يافت.
پس از استراحت کوتاهي در اين مکان و خوردن آلوي جنگلي از تنگه زيبايي که داراي ديوارههاي بلند و سرسبز در دو سمت بود، عبور کرديم.
پس از عبور از تنگه، چندين بار از رودخانه عبور کرديم. مسير در اين نواحي بسيار زيبا و چشمنواز بود. در يکي از اين عبورها تا زانو در گل فرو رفتم و با چسبيدن گل، وزن پايم دو برابر شده بود. در طول مسير در جستجوي چشمه آب براي توقف و صرف نهار و اقامه نماز بوديم و درنهايت ساعت 2 بعدازظهر چشمه آبي پيدا کرديم که البته دبي آب آن بسيار کم بود و پر کردن آب از آن زمان زيادي را ميطلبيد. ساعت 3:30 بعدازظهر، پس از صرف نهار که شامل برنج کته و کنسرو بود به راه افتاديم. زيبايي فوقالعاده مسير شامل درختان سر به فلک کشيده و قطور و انواع گياهان وگلسنگها خستگي را برطرف ميکرد. شرجي بودن هوا در اين قسمت کاملا مشخص بود.
حدود ساعت 5 بعدازظهر در کنار رودخانه به جايي رسيديم که گويا سيلاب، اين قسمت از مسير را شسته بود. در اين محل گروه توقف کرده و چند نفر به جستجوي راه در دو طرف رودخانه پرداختند. از آنجا که در سمت مقابل رودخانه پاکوب مشخصي وجود داشت با استفاده از يک چوب بلند، ديوارهاي با ارتفاعي حدود 7 متر را پايين رفته و از رودخانه عبور کرديم. مهدی رجعتی تا این جای مسیر را ثبت کرد تا دوستانش را بعدها بیاورد ولی با دیدن این صحنه بی خیال شد و خودکار را رها کرد.
پس از عبور از رودخانه با پيگيري مسير پاکوب، ارتفاع گرفته و در ساعت 6:30 بعدازظهر در کنار تنگهاي زيبا به گروه ديگري برخورد کرديم که از قضا از اهالي عليآباد و خزانه بودند. پس از گفتگو و راهنمايي گرفتن از آنها از مسير پاکوب منحرف شده و تنگه را بالا رفتيم. پس از حدود 50 متر به منطقه بسيار زيبايي رسيديم. تنگهاي که در دو طرف آن ديوارههايي به ارتفاع 70 متر وجود داشت و چند آبشار بسيار زيبا از آنها پايين ميريخت.
رضا منادی به همراه یکی دو تا از بچه ها به انتهای تنگه رفتند و دریاچه ای در آنجا تشکیل شده بود و داخل آن سمندرهای آبی بود.
تصميم بر آن شد که شب را در همين مکان بمانيم. (البته با حماقت) چند نفر از بچهها با وجود سردي آب در اين محل آبتني کردند. پس از مستقر شدن، آتش را برپا کرده و برنج آبکش شده و تن ماهي را صرف کرديم. حسن رکوئی با چفیه داود برنج را آبکش کرد. پس از اداي نماز، در همين مکان شب را گذرانديم.
شنبه 6/5/86
ساعت 5:15 صبح براي اقامه نماز بيدار شديم. از آنجا که مسير کمي تا دريا باقي مانده بود، تصميم گرفتيم که استراحت بيشتري کنيم. البته داود بعد از نماز صبح هیزم را آتش زد و دودی راه انداخت ولی موفق به بلند کردن بچه ها نشد. بچه ها ساعت 8:45 صبح مجددا بيدار شده و پس از صرف صبحانه و جمع کردن وسايل، ساعت 9:15 به راه افتاديم. با دنبال کردن مسير پاکوب از رودخانه عبور کرديم.
حوالي ساعت 10:15، راه چند شاخه شد. با ادامه مسير نزديکتر به رودخانه، به ديوارهاي برخورديم که امکان ادامه مسير ممکن نبود در نتيجه از راه رفته شده مقداري به عقب برگشتيم. پس از جستجوي راه صحيح تصميم برآن شد که به کنار رودخانه رفته و راه را در کنار رودخانه ادامه دهيم. اين رفت و برگشت زمان و انرژي زيادي را از ما گرفت. پس از حدود يک ربع از ادامه مسير، به آبشاري با ارتفاع تقريبي 30 متر ميرسيم (ما در بالاي آبشار و سرريز آن قرار داشتيم). در اين قسمت لولهکشي چدني آب و چند نردبان وجود داشت. پس از مدتي جستجوي مسير، راه را يافتيم. با بالا رفتن از يکي از نردبانها در سمت راست رودخانه به پاکوب اصلي ميرسيم. از اينجا به بعد مسير کاملا مشخص بود.
حدود ساعت 12 به چشمه آبي در کنار مسير ميرسيم. از اين نقطه به بعد رودخانه وارد دشت شده و عرض آن چند برابر ميشد. پس از رد شدنهاي متوالي از عرض رودخانه، حوالي ساعت 1 بعدازظهر به جاده خاکي که به سمت دريا ميرفت، رسيديم.
در ابتداي جاده خاکي، يک لودر از کف رودخانه شن و ماسه برداشت ميکرد. پس از نيم ساعت پيادهروي در جاده خاکي به آبادي رسيديم و در يک قهوه خانه نماز خوانده و ناهار خورديم. سپس به راه افتاده و پس از طي کردن جاده آسفالته ساعت 3 بعدازظهر به ساحل رسيديم و بدين ترتيب پيادهروي به اتمام رسيد.
پس از استراحت کوتاهي در کنار دريا و آبتني، به نوشهر رفتيم. مهدي رجعتي هم از ما جدا شد و پيش رفقايش در کلاردشت رفت. از آنجا که روز آخر تعطيلات بود هيچ وسيلهاي براي بازگشت پيدا نميشد. درنهايت با کرايه کردن دو سواري ساعت 7:30 بعدازظهر به سمت تهران به راه افتاديم. نفري 15000 تومان کرايه ناقابل داديم. ساعت 9 شب در رستوراني در ميان راه توقف کرده و پس از اقامه نماز و صرف شام حرکت کرديم که به دليل ترافيک شديد در جاده چالوس ساعت 2 نيمه شب يکشنبه به تهران رسيديم و بدين ترتيب اين برنامه به ياد ماندني پايان يافت ولي خاطرات آن باقي خواهد ماند.
در انتهاي اين گزارش جا دارد از تمامي عزيزاني که در برگزاري اين برنامه مساعدت نمودهاند و همچنين از کمکهاي مالي برادر محسن جمالي (مسئول بسيج پايگاه امام عصر(عج)) تشکر نماييم.
نظرات
#1 اسماعیل 1394-09-30 08:43
من توجیه نیستم که چرا باید برای این و اون گزارش بفرستیم؟ برای بودجه؟ مگه یه برنامه دوستانه این جوری چه بودجه یا امکاناتی می خواد؟ تا حالا چی نصیب برنامه شده؟ به نظرم هم برنامه و هم سایت کاملاً برای افرادی طراحی شده که تو این فضا بوده یا هستن و برای بقیه شاید بی معنی باشه. اصلاً توسعه این گروه هدف شماها هست یا فقط می خواهید اطلاعات مفید اون رو اشاعه بدید؟ می پرسم چون توجیه نیستم
عزت زیاد
اسماعیل
#2 رضا منادی 1394-09-30 08:45
در خصوص کوه
من دارم تلاش می کنم این گروه بتونه خودش رو نشون بده
چه اشکالی داره
امکانات بگیره و بدون امکانات نریم کوه تا حوادث احتمالی به وجود نیاد و به واسطه داشتن همین امکانات بتونیم کشورمون رو بشناسیم و شادی و نشاط و تلاش مونو به خیلی ها نشونش بدیم
دوستان
فیلمبرداران ما مثل نشنال جئوگرافیگ نیستند تا برای یک گزارش ساده در دل کوه یا کویر روزها به انتظار بکشند تا از یک مثلا موش یا مورچه عکسی تهیه کنند
باورتان نمی شود
تمام اینترنت رو خوندم و نگاه کردم
حتی یک گزارش از سمندر سفیدی که ما در پلنگ دره مشاهده کردیم ندیدم
چه اشکالی داره ما اونو شاید با کشفمون بتونیم به دنیا معرفی کنیم
اگه بشه بهتر کار کنیم می تونیم به عنوان منبع درآمدی بهش نگاه کنیم
یا در وضعیت بدتر
اگر امکاناتی یا هزینه بگیریم تا چندتا بچه جنوب شهری (مانند خودم) بتونن کشورشون رو ببینن بهتر نیست؟
همه چی باید ماله شمال شهری ها باشه چون پول دارن؟
در آخر
اگه ما حتی یک میلیون هم بودجه بگیریم که بتونیم مثلا کوله پشتی یا چادر خوب برای بچه های گروه بگیریم بهتره چون
از 3000 میلیارد تومن
2999
میلیون تومنش به باد رفته و یک میلیون تومن اون مشخصه کجا خرج شده
موضوع رو کش ندید و نظرات رو بازتر کنیم و تا بتونیم به گروه کمک کنیم
وگرنه اگر ما کمکی بگیریم یا کاری کنیم
یا شرکتی بزنیم
تنها کسانی که از اون بی بهره می شن من و اسی هستیم
قربان همه
علی کفاش
#3 هادی 1394-09-30 08:51
سلام
آقا رضا اشتباه گفتی
2999999
میلیون تومنش رفته
موضوع کش دادن هم به همین برمی گرده دیگه
یعنی این قدر ارقام خفنه که اگه کشش بدهند ممکنه بشه 30000 میلیارد تومان لذا باید از نو شروع کنن و این رقم رو بیش ازین کش ندن
در ضمن من فکر می کنم با پول شهرداری ممکنه برکت از کار گروه بره. حالا خودتون می دونین
هادی افراسیابی
#4 رضا منادی 1394-09-30 08:54
سلام هادی جان
ممنون از محاسبات ریاضی شما و
در خصوص برکت؟
عزیز جان
نیست حالا همیشه تو گروه کوهنوردی خودت رو هلاک کردی؟ یادمون نمیره تا اتوبان کرج همه ما رو سرکار گذاشتی آخرش هم نیامدی
چرا از برکت ما کم بشه
شما که نبودی اما دوستانی که بودند می دونن برکت ما چقدر به برکت محاسبات درست داود، خانه ویلایی مرحوم حاج داود طاهریها رو برکت دار کرد
حالا چه اشکالی داره یه بار هم شهرداری مارو برکت دار بکنه
خواستیم کوله و تجهیزات بگیریم اسم شمارو خط می زنیم تا بی برکت بشی
خوبه؟
علی کفاش
#5 علیرضا 1395-02-13 12:02
سلام دوست عزیز. ممکنه نقشه مسیر یا فایل gps رو برای من بفرستید تا بتونم مسیر رو پیدا کنم. ممنون میشم
#6 داود سالم 1395-02-13 12:27
با سلام خدمت دوستمان علیرضا
متاسفانه جی پی اس مسیر ثبت نشده است
جزئیات مسیر بلده تا سی سنگان در برنامه سالهای 86 و 87 توصیف شده است
جزئیات مسیر بلده تا کجور نیز در برنامه سالهای 80 و 81 و 84 و 85 توصیف شده است
یک نقشه دست و پا شکسته برایتان می فرستم
خدانگهدار و موفق باشید
داود سالم
Comments powered by CComment