گزارش صعود به قله میشینه مرگ
(مسیر ارجمند، لزور، میشینه مرگ، خرم و نشل)
تیرماه 1393
نوشته توسط "مهدی رجعتی"
بالاخره پس از گذشت مدتی بحث و مشورت بین اعضا گروه و دوستان دیگر، تصمیم گرفته شد امسال مسیر لَزور، میشینه مرگ، نِشِل را طی کنیم و از آن جا که به دلیل ترافیک کاری پس از ماه مبارک رمضان برای بنده و برخی دوستان، پیشنهاد شد زمان برنامه در ماه مبارک رمضان (اواسط تیرماه، همچون سال های قبل) باشد که در نهایت منجر به حضور آقایان رضا (یزدان) منادی، مهدی امنزاده، علی سهیلی معین (وگندی) و بنده شد.
سه شنبه مورخ 17/4/1393
ساعت 6:15 رفتم دنبال آقا رضا و از نازی آباد هم آقا مهدی و علی با هم هماهنگ کردند و همگی ساعت 7:15 در ترمینال شرق به هم پیوستیم و جیره ها را اعم از عمومی و انفرادی تقسیم کردیم. ساعت 7:30 یک ماشین سواری گرفتیم به مقصد فیروزکوه. ساعت 9:15 نرسیده به فیروزکوه در منطقه ای به نام نمرود، پمپ بنزینی وجود دارد که آنجا از ماشین پیاده شدیم و با هماهنگی قبلی که آقا رضا با سید حسین طباطبائی انجام داده بود ساعت 9:30 یک ماشین پاترول آمد دنبالمان و ما را برد به روستای ارجمند و از محل پرورش ماهی سیدحسین بازدید کردیم و پس از کمی حال و احوال پرسی، با همان ماشین پاترول رفتیم به روستای لزور.
ساعت 10:30 رسیدیم به آخر روستا محلی که ایستگاه نامیده می شود و در واقع آسفالت نیز تمام می شود. از ماشین که پیاده شدیم از داخل روستا حرکت کردیم و وارد باغ های روستا شدیم. کمی که مسیر رودخانه را طی کردیم به یک امامزاده رسیدیم و آنجا بساط صبحانه را پهن کرده و میل کردیم. کنار امامزاده یک چشمه آب وجود داشت که از همان جا آب برداشتیم.
پس از صرف صبحانه از سمت چپ رودخانه مسیر را طی کردیم تا به جاده خاکی رسیدیم.
ناگفته نماند که حین عبور از باغ ها زیرانداز آقا رضا که از هلند آورده بود به شاخ و برگ ها گیر کرد و گم شد. مسیر جاده خاکی را که طی کردیم در انتهای جاده خاکی (ساعت تقریباً 13) به یک تنگه می رسیم که ارتفاع در ابتدای ورود به تنگه 2503 متر می باشد (جا دارد تشکر و قدردانی نمائیم از برادر حاج علیرضا کاردانپور که جی پی اس بنیاد خیریه خواجه نصیر را در اختیار ما قرار دادند). پس از یک استراحت کوتاه در ابتدای تنگه، وارد تنگه می شویم که محلی بسیار زیبا ولیکن برای عبور کمی دشوار می باشد.
در مسیر تنگه چند باری از آب رد می شویم ولیکن عموماً از سمت چپ رودخانه عبور می کنیم، تا به بالای تنگه می رسیم. در عکس زیر (تنگه دریوکی) فرسایش سنگ در اثر جاری شدن آب به خوبی نشان داده شده است.
در بالای تنگه استراحتی کردیم تا ساعت 15:30 رسیدیم به قسمتی از تنگه که باید وارد آب (رود تنگه رسم) شویم و مسیر کاملاً شبیه تنگه واشی می باشد.
طبق پیش بینی قبلی به اعضای گروه هم گفته شده بود که دمپایی بیاورند ولی من و علی دمپایی داشتیم و آقا مهدی که با کفش های خودش وارد آب شد و آقا رضا پا برهنه وارد آب شد و با علی باهم حرکت می کردند: بدین ترتیب که آقا رضا دمپایی علی را می پوشید و 50 متری حرکت می کرد و با رسیدن به یک تخته سنگ دمپایی را در آب رها می کرد و من در وسط آب می گرفتم و می دادم به علی و علی با رسیدن به آقا رضا دوباره به همین ترتیب طی مسیر کردیم. در رودخانه هم جوراب های آقا رضا افتاد در آب که آنها را گرفته و تحویلش دادم. لذا توصیه می شود قبل از ورود به آب حتماً وسایل خود را محکم کرده و ترجیحاً موبایل و وسایلی از قبیل جیپیاس، دوربین عکاسی و ... را در نایلون قرار داده تا آب به آنها آسیب نرساند.
پس از حدود 20 دقیقه رسیدیم به یک آبشار کوچک و با بالا رفتن از سمت راست آن وارد یک دشت شدیم.
در طی مسیر دشت، همان کنار رودخانه را ادامه می دهیم تا حدود ساعت 17:40 رسیدیم به یک چشمه به نام معجز چشمه.
پس از استراحت و برداشتن آب از چشمه، مسیر کوتاه ده دقیقه ای را طی می کنیم تا به یک بند (سد کوچک) می رسیم. از پله های بند که بالا می رویم به کنار دریاچه می رسیم در ارتفاع 2908 متری.
کمی مسیر کنار دریاچه را سپری می کنیم و در کنار دریاچه اسکان می یابیم. با پهن کردن مشمع دو در دو در زیرمان بساط چای و شام را مهیا کردیم. در این حین بودیم که ناگهان باران شروع شد. خیلی سریع مشمع دولا را از وسط باز کردیم و به صورت یک مثلث سه گوش درآوردیم و به داخل آن (همانند یک چادر) رفتیم تا باران بند بیاید. پس از قطع باران کمی اطراف را بررسی کردیم. در سمت دیگر دریاچه یک جاده خاکی وجود دارد که به روستای لزور بر می گردد و در ادامه این جاده تا نزدیکی گردنه ادامه دارد. کمی بالاتر از دریاچه یک لوله آب وجود دارد که می توان از آن استفاده کرد. کنار دریاچه تابلوی شنا ممنوع وجود دارد ولیکن آب دریاچه هم مملو از بچه قورباغه است. به هر حال کسی از اعضا وارد دریاچه نشد. شب، هنگام خواب سه نفر داخل چادر مشمعی خوابیدیم و علی در بیرون چادر خوابید. ناگفته نماند همانند سنوات قبل چند کپسولی با فاصله زمانی روشن کردیم تا از حمله احتمالی حیوانات در امان باشیم.
چهارشنبه مورخ 18/4/1393
صبح ساعت 9 پس از صرف صبحانه از کنار دریاچه به سمت شمال غرب، از مسیر جاده خاکی بالا رفتیم. پس از طی مسافتی کوتاه به کلبه عشایر رسیدیم. جایی که آخرین چشمه آب وجود داشت. از اینجا دو مسیر وجود دارد یکی از سمت چپ که کوتاه ولی به گفته عشایر بی آب بود و شیب تندی هم داشت و دیگری از سمت راست در ادامه جاده که شیب کمتری دارد و طولانی تر است و در انتهای دره کناری آن آب وجود دارد. با مشورت دوستان از مسیر سمت راست حرکت کردیم تا انتهای جاده خاکی و از آنجا از جاده جدا شده و رو به بالا رفتیم تا رسیدیم به شیار دره کوه. پس از کمی استراحت، آقا رضا قمقمه ها و بطری ها را برد و از ته دره از چشمه پر کرد. پس از خوردن کمی حلوا شکری و نان از شیار دره بالا رفتیم. بالای دره ارتفاع 3620 متر می باشد. از آنجا یخچالی در سمت چپ رویت می شود که از کنار یخچال بالا می رویم تا به یک سطح صافی پوشیده از چمن می رسیم. ارتفاع 3760 متر می باشد. قله میشینه مرگ در سمت چپ قرار دارد. کمی به سمت راست قله میشینه مرگ که نگاه می کنیم عظمت قلل ایران به زیبایی به چشم می خورد.
ساعت 14:30 است. دشت سمت راست قله را ادامه می دهیم و روبه پایین حرکت می کنیم. در سمت چپ دشت دیواره هایی وجود دارد که که عبور از آن با دشواری همراه است. پس از طی مسیر از لابلای این دیواره ها دره های سرسبز را رو به پایین ادامه می دهیم تا به یک چشمه می رسیم. در آنجا کمی استراحت می کنیم و نماز را می خوانیم و کمی هم تجدید قوا می کنیم. پس از ادامه مسیر به اولین خیل عشایر می رسیم و با کمی گفت و گو متوجه می شویم خیل دیگری در پایین تر قرار دارد. تقریبا در نزدیکی خیل دوم، چادر مشمعی و اجاق را برپا می کنیم. به گفته عشایر شب قبل خرسی بزغاله ای را از عشایر برده بود لذا بازهم چند ساعت یکبار کپسولی انداختیم. هنگام صرف شام دوباره مانند شب قبل باران گرفت که سریع به داخل چادر رفتیم. ارتفاع در این نقطه 3440 متر بود. من و علی بیرون و آقارضا و آقامهدی داخل چادر خوابیدند.
پنج شنبه مورخ 19/4/1393
صبح پس از صرف صبحانه حدود ساعت 8:30 از همان مسیر سرسبز میان دره، رو به پایین شروع به حرکت کردیم. کمی که از حرکت ما می گذشت، چهار زن عشایر نیز پشت سر ما از خیل دوم می آمدند که آنها نیز مقصدشان روستاهای خرم و نشل بود. در ادامه مسیر وارد تنگه ای (تنگه رسم) می شویم که عبور از آن خیلی آسان نیست ولیکن با هم مسیر شدن ما با چهار زن عشایر بد نشد چرا که آنها مسیرهای عبور از لابه لای تخته سنگ های تنگه را به خوبی بلد بودند که خود همین مطلب سرعت ما را در طی مسیر بیشتر می کرد.
پس از عبور از تنگه به جاده خاکی می رسیم که این جاده را رو به پایین ادامه می دهیم. ابتدا به روستای کوچک خرم و پس از حدود 40 دقیقه ساعت 11:30 به روستای نِشِل رسیدیم. روستای نشل، روستای بزرگتری نسبت به روستای خرم است که جمعیتی حدود 600 خانوار دارد. ناهار و نماز را در کنار رودخانه کمی بالاتر از روستا (به دلیل روزه بودن اهالی) سپری کردیم. پس از آن یک نیسان کرایه کردیم تا ما را به کنار جاده برساند. مسیر روستا تا کنار جاده هراز حدود 1:45 الی 2 ساعت طول می کشد که البته مسیری خطرناک، مارپیچ و خاکی می باشد که از کوهپایه شروع شده تا نوک قله (در داخل مه به طوری که فاصله دید نیم متر هم نمی شود) ادامه دارد و از آن طرف دوباره از قله تا کوهپایه که همان کنار جاده هراز است پایین آمدیم. در زبان محلی به قبل از قله منطقه ساکو و بعد از قله منطقه لاکو گفته می شود. این عبارات برگرفته از لای دو کوه می باشد. ساعت 14:30 که از نشل راه افتادیم تقریبا ساعت 16:30 به جاده هراز رسیدیم و پس از یک ربع سوار اتوبوس شدیم و به ترمینال شرق رسیدیم. در اتوبوس پیشنهاد مسیر سال بعد، از زنجان تا ماسوله مطرح شد.
نکات مهم در این مسافرت:
همراه داشتن دمپایی برای عبور از تنگه
وکیوم کردن وسایل الکترونیکی در تنگه ها (داشتن نایلکس کافیست)
مشمع جهت زیرانداز و تبدیل شدن به چادر در مواقعی که باران می بارد
برنج در حالت عادی هر یک کیلو برای 7 نفر در نظر گرفته می شود ولیکن در این مسیر بهتر است هر کیلو برای 12 نفر در نظر گرفته شود
همچنین هر کنسرو برای دو نفر کافیست
بهتر است جیره خشک (توت خشک، انجیر خشک، شکلات مغزدار، گردو، برگه، لواشک، پاستیل و ... ) بیشتر برداشته شود تا مواد غذایی
نظرات
#1 amanzadeh 1393-10-07 09:47
زیر عکس فرسایش سنگ کلمه رود تنگه رسم اشتباهه
اون تنگه اول بود که اسمش تنگه دریوکی هست
آب اون رودخونه از سد سیه رود و معجز چشمه و چند رود دیگه تأمین میشه
تنگه رسم برای آخر مسیر و نزدیک خرم و نشل بود
این مسیر کلا با تنگه دریوکی شروع شد و پس از معجز چشمه و سد سیه رود و قله میشینه مرگ با تگه رسم تموم شد
دیدگاهها
سال 96 در این مسیر و شب مانی بعد آبشار به خرس برخورد کردیم (خرس قهوه ای) که لازم است حتما دوستان همراه خود ترقه داشته باشند و حتما و حتما از چادر و کمپ زدن در زیر دیواره ها و تخته سنگهای بزرگ اجتناب نمایند زیرا خرس ها علاقه شدیدی به پرتاب سنگ دارند و تجربه این را به ما در سال 97 ثابت کرد که آقا مهدی رجعتی حتما یادشونه
در مسیر تنگه و از ساعت 6 عصر به بعد در بلندی ها گله های کل و قوچ دیده میشود که برای عکاسی بسیار زیبا خواهد بود و ما چندین بار در این مسیر مشاهده نموده ایم و لطفا به شکارچی ها مسیرش را یاد ندهید که بسیار بی رحم هستند.
باکسانی همسفر شوید که می شناسید و با آنها راحت هستید وگرنه سفر بدی خواهد بود
خواهشا خواهشا نظافت اطراف دریاچه سیاه رود و مسیر راه را فراموش نکنید.
توضیحات آقای رجعتی دوست و همنورد خوبمان بسیار کامل است با دقت خوانده شود
برایتان آرزوی موفقیت دارم
با احترام
رضا خان میرپنج (رضا منادی)
الجزیره - کشور الجزایر
00213793065416
بهار 1399
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا